حرمان
شعری باشند برای ملال ، تنهایی و بیگانگی ، یاس و خشم، یا که خواهش آرام و بیرمقی برای روزنههای امید. شاید...
داستانی عاشقانه باشند، تهی شده از عشق، داستانی از جدایی و فقدان. شاید...
گریزگاهی باشند از هراسی در واقعیت که روز به روز بزرگتر و تیره تر خود می نمایانند
هراس از بی عاطفگی و خشکی و نداشتن هیچ احساسی برابر خود ، دیگری، خانه، اشیاء، اتاق، شهر و جهانی که در عین جدایی و یکهگی برابرش، یگانه با آن، شبیه آن، در پیوند با آنیم. شاید...
این کارها شاید چنین باشند.
مریم طباطبایی - 1392
Privation
Can be poems of weariness, loneliness, and alienation, full of despair and anger, or a desperate ask for hope flickers. Can be love stories, emptied from love; narrations of separation and absence.
Can be a refuge of fear from the truth that gets bigger and darker every day. Fear from affect-less and unfeeling before herself, others, home, objects, city and the world that we separate from and at the same time unite with them. These works try to portrait such a space.
Maryam Tabatabaee - 2013